بنیامین بلوم (1948-1993) پژوهشگر و محقق حوزه روان شناسی یادگیری با الهام از فلسفه روان شناسی غالب دهه 1950 (روان شناسی شناخت گرا) به طبقه بندی هدف های آموزشی قابل دسترسی در فرآیند آموزشی در سه حیطه شناختی ، عاطفی و مهارتی پرداخت . در حوزه شناختی با شش طبقه یادآوری، فهم ، کاربرد، تحلیل، ارزیابی و خلق روبرو هستیم :
یادآوری یا به ذهن سپاری (Remembering): اولین سطح شناخت، یادآوری یا به ذهن سپاری است. در نظر بگیرید شما به عنوان یک تحلیلگر قرار است با گذراندن دوره های آموزشی، سطح شناخت خود را بالا ببرید. اولین گام برای افزایش شناخت در شما، به ذهن سپردن مفاهیم است.
فهم (Understanding): سطح دوم در حوزه شناخت، فهم است. اگر بعد از خواندن یک مفهوم، تئوری، یا کتاب توانستید آن را بفهمید شما یک گام در حوزه شناخت به پیش رفته اید. برای مثال اگر از شما پرسیده شود متغیرهای وابسته و مستقل در پیش بینی های سری زمانی چیست؟ و شما پاسخ دهید، نشان می دهد سطح اول حوزه شناختی را به خوبی طی کرده اید. اما اگر قادر به شناسایی هریک از متغیرها در این دو گروه باشید، آنگاه نشان داده اید که مفهوم آن را هم درک کرده اید.
بکارگیری (Applying): مرحله سوم در سطوح شناختی، بکارگیری است. اگر تحلیلگری توانست آموخته های خود را در شرکت یا سازمان بکار گیرد و براساس آن به واحدهای ذیربط گزارش دهد، آنگاه به این سطح از شناخت رسیده است.
تحلیل (Analyzing): گام بعدی در حوزه شناخت تحلیل است. تحلیلگری که به این مرحله از شناخت رسیده است می تواند اجزا، روابط و ساختارها را تجزیه و تحلیل کند.
ارزیابی (Evaluating): گام بعدی در سطوح شناخت نقد و ارزیابی مفاهیم است. در این سطح فرد به شناخت بسیار بالایی دست یافته به طوری که می تواند مفاهیم را به اجزا تقسیم کرده و اجزا و روابط را مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. براساس این ارزیابی ها وی قادر خواهد بود تا به تصمیم گیری در سازمان خود کمک و مشورت دهد.
خلق (Creating): عالی ترین سطح شناخت از دیدگاه بلوم خلق است. منظور از خلق ارائه یک مفهوم، نظریه یا شیوه کاربردی است. برای مثال تحلیگری که یک الگویی در خصوص روندهای فروش محصولات شناسایی و ارائه می کند، در این مرحله از شناخت قرار دارد.