ساعت کاری : 9 الی 17
  • ​​​2461 - 726 - 0921

ویکی تحلیلگر

با ما در ارتباط باشید

پیش‌بینی فروپاشی سازمان‌ها پیش از وقوع; چگونه از دلِ سود و سکوت، زلزله‌ی مدیریتی را تشخیص دهیم؟

 

 

 

آرامش قبل از طوفان در سازمان‌ها معمولاً زیباترین دروغ دنیاست. شرکت‌هایی که ظاهراً «فروش خوب»، «سود مناسب» و «مدیران راضی» دارند، دقیقاً همان‌هایی‌اند که ناگهان خبر ورشکستگی‌شان مثل بمب می‌پیچد. نشانه‌های فروپاشی همیشه از اعداد و روابط پنهان‌تر شروع می‌شود، اما داده‌ها و رفتارها همزمان خبر از فروپاشی می دهند.

اجازه بدهید تا مرحله به مرحله پیش برویم:

 


۱. داده‌های کمی (شاخص‌های عددی که باید جدی گرفته شوند)

این بخش مثل دماسنج بدن سازمان است. عددها سردند، ولی حقیقت را می‌گویند:

الف. کیفیت سود نه مقدارش
اگر حاشیه سود با افزایش فروش کاهش یابد، یعنی سازمان با تخفیف و فشار قیمتی خودش را سرپا نگه می‌دارد.
فرمول ساده: رشد فروش مثبت، ولی رشد سود کندتر یا منفی = علامت هشدار.

ب. جریان نقدی عملیاتی (Cash Flow)
خیلی از شرکت‌ها روی کاغذ سود می‌سازند، اما پول نقد وارد حسابشان نمی‌شود. وقتی سود حسابداری مثبت ولی جریان نقدی منفی است، یعنی فروش‌های اعتباری مشکوک یا مدیریت مالی بی‌ثبات داریم.

ج. چرخش موجودی و حساب‌های دریافتنی
افزایش مداوم دوره وصول مطالبات یعنی مشتریان دیگر حاضر نیستند سریع پول بدهند، به عبارتی یا اعتماد بازار در حال فروپاشی است یا شرکت به اسارت مشتریان فرصت طلب درآمده است.

د. وابستگی به مشتری یا تأمین‌کننده کلیدی
اگر بیش از ۳۰٪ فروش از یک مشتری می‌آید، سازمان عملاً گروگان است. با یک عطسه‌ی آن مشتری، شرکت سرما می‌خورد.

هـ. افزایش هزینه‌های غیرتولیدی و اداری
وقتی نسبت هزینه‌های اداری به درآمد بالا می‌رود، ولی خروجی واقعی نه، فساد آرام‌آرام در حال جا خوش کردن است.

 

 

 


۲. شاخص‌های کیفی (جایی که بیماری از روح سازمان شروع می‌شود)

الف. سکوت سازمانی
وقتی کارکنان دیگر چیزی نمی‌گویند، یعنی امیدی ندارند که کسی گوش بدهد. سکوت کارکنان علامت خطر قطعی است. سازمان‌هایی که می‌ترسند از بازخورد، دیر یا زود با دیوار واقعیت برخورد می‌کنند.

ب. تعارف و چاپلوسی در تصمیم‌گیری‌ها
وقتی جلسات به جای تصمیم، به نمایش احترام تبدیل می‌شوند، قدرت واقعی جای خود را به سیاست‌ورزی می‌دهد. مدیرعامل دیگر واقعیت را نمی‌شنود.

ج. تغییرات مکرر در اهداف و استراتژی‌ها
نشانه‌ی بی‌هویتی سازمان است. اگر در بازه های زمانی کوتاه، اهداف و استراتژی ها عوض شود یا اهداف جدیدی بدون ارزیابی نتایج قبلی بیایند، مدیریت فقط در حال خریدن زمان است.

د. فرسایش اعتماد بین واحدها
وقتی واحدها و مدیران  فروش و تولید، یا مالی و بازاریابی، شروع به مقصر دانستن همدیگرمی‌کنند، یعنی سیستم هماهنگی از بین رفته است.

هـ. افزایش ترک خدمت افراد کلیدی
استعدادها قبل از کشتی غرق‌شده، به بیرون می‌پرند. وقتی مدیران یا کارشناسان باسابقه بدون دلیل قانع‌کننده می‌روند، نشانه‌ی فروپاشی درون‌سازمانی است.


۳. نشانه‌های فساد پنهان (زیر خاکسترِ موفقیت ظاهری)

الف. تصمیم‌سازی در حلقه‌های غیررسمی
وقتی مسیر تصمیم از ساختار رسمی خارج می‌شود و چند نفر از خواص، در اتاق‌های در بسته تصمیم می‌گیرند، یعنی بقیه فقط سیاهی‌لشکرند.

ب. پروژه‌های توجیه‌ناپذیر با بودجه‌ی سنگین
به‌ظاهر برای «توسعه»، ولی در عمل برای جابه‌جایی منابع و منافع انجام می شود. اگر گزارش عملکرد این پروژه‌ها مبهم است یا «به‌زودی نتایجش مشخص می‌شود»، متاسفانه باید به فساد خوش‌آمد گفت.

ج. نبود شفافیت در قراردادها و حسابرسی‌ها
وقتی حسابرس داخلی عملاً دکور است، و گزارش‌های مالی پر از بندهای «در حال بررسی» است، فساد بصورت رسمی و نه علنی سازمان دهی شده است.

د. شبکه‌سازی‌های شخصی در مقابل شایستگی سازمانی
وقتی ارتقا بر اساس رابطه است نه عملکرد، فساد در خون سازمان تزریق شده است. این نوع فساد حتی اگر مالی نباشد، مرگ‌آور است، چون انگیزه را می‌کشد.

 

 

 

 

 


۴. الگوی رفتاری مدیرعامل

 

سقوط سازمان‌ها معمولاً از رفتار مدیر شروع می‌شود.

سه علامت قطعی:

  • او دیگر گوش نمی‌دهد، فقط حرف می‌زند.

  • به جای تیم، حلقه‌ای از وفاداران دارد.

  • گزارش‌های واقعی را حذف و اخبار دل‌چسب را طلب می‌کند.

در این مرحله سازمان عملاً از درون خالی شده؛ هرچه می‌بینی، پوسته‌ای پر از شعار است.


جمع‌بندی

وقتی سازمانی:

  • سود دارد ولی نقدینگی ندارد،

  • فروش دارد ولی انگیزه ندارد،

  • استراتژی دارد ولی اعتماد ندارد،

  • نظم دارد ولی صداقت ندارد،

در ظاهر سرحال است، اما درونش پوسیده است.


فروپاشی از همان روزی شروع می‌شود که دیگر، حقیقت ارزش گفتن ندارد.

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها