ساعت کاری : 9 الی 17
  • ​​​2461 - 726 - 0921

ویکی تحلیلگر

با ما در ارتباط باشید

انسان نابخرد یا خردمند؟ سوگیری های شناختی

قضاوت های انسانی

ذهن انسان نسبت به ابزارهای اندازه گیری مکانیکی متعارف، مزایای در خور توجهی دارد. ذهن ما توانایی منحصر بفردی در ارزیابی موقعیت های مبهم و پیچیده دارد که سایر ابزارهای اندازه گیری در آن ها بکار نمی آیند. برای مثال کارهایی مانند تشخیص یک چهره یا صدا در میان جمعیت مشکلات زیادی را برای توسعه دهندگان نرم افزارهای هوش مصنوعی ایجاد خواهد کرد( هرچند پیشرفت هایی در این حوزه صورت گرفته است) ولی برای یک کودک پنج ساله کار پیش پا افتاده ای محسوب می شود. افزون بر این هنوز با توسعه یک هوش مصنوعی که بتواند نقدی درباره یک فیلم ییا طرح کسب و کار بنویسد، فاصله بسیار زیادی داریم. در حقیقت ذهن انسان ابزار فوق العاده ای برای اندازه گیری در بسیاری مواقع است یا دستکم می توانست باشد اگر ما در دام خطاهای شناختی نمی افتادیم.

سوگیری های شناختی(Cognitive Bias)

سوگیری‌های شناختی، انحرافات و اشتباهات ذهن از قضاوت درست هستند. به بیانی دیگر می‌توان گفت که هر گونه اشتباه در تصمیم‌گیری، ارزیابی اطلاعات و به خاطر آوری که به شکل الگوی فکری درآمده باشد را «سوگیری شناختی» یا «اشتباه ادراکی» می‌گویند.

بدیهی است که ذهن انسان یک ماشین حساب منطقی صرف نیست، بلکه نظام پیچیده ای است که به نظر می رسد بر مبنای مجموعه ای از قواعد ساده کننده ، محیط اطرافش را درک می کند و خودش را با آن وفق می دهد. کمابیش تمامی این قواعد سادگی را به عقلایی بودن و منطقی تصمیم گرفتن ترجیح می دهند و حتی بسیاری از آن ها با یکدیگر در تناقض اند.

به قواعدی که صد در صد منطقی نیستند، ولی شاید قاعده کلی ناپسندی هم نباشند، «میان بر ذهنی یا Heuristic» گفته می شود.

به آن هایی که به کلی مغایر با منطق اند، «مغالطه یا Fallacy» گفته می شود.

اگر امید داریم بتونیم از ذهن انسان برای ابزار اندازه گیری استفاده کنیم، باید راهی را بیابیم تا در عین بهره بردن از نقاط قوت آن، خطاهایش را اصلاح کنیم. همانطور که «کالیبراسیون احتمالات» می تواند گرایش انسان به اطمینان بیش از حد را برطرف کند، روش هایی هم برای برطرف کردن انواع سوگیری ها و خطاهای شناختی انسان وجود دارد.

در ادامه، سلسله موضوعاتی را با عنوان سوگیری های شناختی برای شما معرفی خواهیم کرد. تحلیل این خطاها می تواند ما را با مکانیسم تفکر و دلایل عجیب و غریبی که در پس تصمیمات مان نهفته است آشنا کند. اصلاح این خطاها موجب می شود تا به هنگام فرآیند تصمیم گیری، جلوی تصمیمات مهلک را بگیریم.