اثر هاله ای و شاخی (Hallo / Horns effect) چیست؟
اگر افراد در ابتدا خصوصیت یا ویژگی را در پدیده ها ببینند، که آنها را مستعد داشتن نظر مساعد یا نامساعد درباره یک گزینه کند، احتمالش زیاد است که اطلاعات بعدی را نیز صرفه نظر از چیستی آن، طوری تفسیر کنند که اثبات کننده نتیجه گیری ابتدایی شان باشد.
برای مثال، اگر در ابتدا برداشت مثبتی درباره یک نفر(یا یک روش) داشته باشید، احتمال دارد اطلاعات بعدی درباره او( یا آن روش) را هم با دید مثبت تفسیر کنید که به آن اثر هاله ای می گویند و برعکس اگر برداشت اولیه تان منفی باشد تاثیری عکس حالت قبل را دارد، که به آن اثر شاخ می گویند.
این سوگیری حتی زمانی هم که برداشت مثبت یا منفی اولیه هیچ ربطی به ارزیابی بعدی نداشته باشد، رخ می دهد. آزمایشی که رابرت کاپلان (Robert Kaplan) از دانشگاه سن دیگو صورت داد نشان می دهد که چگونه جذابیت فیزیکی سبب می شود تا ارزیابی کنندگان به نوشته های افراد نمره های بالاتری بدهند.
در این آزمایش از شرکت کنندگان خواسته شد تا به مقاله یک دانشجو نمره بدهند. عکس دانشجو همراه با مقاله به آن ها داده می شد. نمره داده شده به مقاله با مقیاس ذهنی جذابیت که براساس ارزیابی داوران دیگری مشخص شده بود، همبستگی بالایی داشت. جالب اینجاست که به همه شرکت کنندگان یک مقاله داده و تصویر همراه آن هم به صورت تصادفی انتخاب شده بود.
یکی از مشکلات سیستم های ارزیابی عملکرد پرسنل در سازمان ها همین دو اثر هاله ای و شاخی می باشد. ارزیابی کننده به هنگام ارزیابی افراد می باید مراقب این سوگیری شناختی در زمان قضاوت و تصمیم گیری درباره عملکرد آنها باشد. پایبندی به سیستم ارزیابی عملکرد و چهارچوب های آن می تواند ارزیابی کننده را از به دام افتادن در این تله برهاند.